باده ی عاشق زهر باده جداست

جدایی نقطه پایان ما نیست

کسی یاری گر ما جز خدا نیست

جدایی هم سرود دیگر ماست

کسی آگه ز راز ما دوتا نیست

غربت ان نیست که تنها باشی فارغ از فتنه فردا باشی

غربت ان است که چون قطره

ابدم به دم در پی دریا باشی

غربت ان است که مثل من و دل در میان هر کس یکه و تنها باشی.

دل هوای لاله زاران میکند،
بیقراری بهر یاران میکند ،
چشمهایم ساکت و بی اختیار
خلوتم را اشکباران میکند،
یادیاران در غروب غصه ها ،
یار غم را صدهزاران میکند

روزگاریست در این کوچه گرفتار توام
با خبر باش که در حسرت دیدار توام
گفته بودی که طبیب دل هر بیماری
پس طبیب دل من باش که بیمار توام.

پرستوها چرا پرواز کردید

جدایی را شما آغاز کردید

خوشا آنانکه دلداری ندارند

به عشق و عاشقی کاری ندارند

خداحافظ برای تو رهایی

برای من فقط درد جدایی

خداحافظ برای تو چه آسان

ولی قلبم ز واژه اش چه سوزان.

شبیه برگ پاییزی

پس از تو قسمت بادم

خداحافظ

ولی هرگز نخواهی رفت از یادم

خداحافظ

و این یعنی در اندوه تو می میرم

در این تنهایی مطلق

که میبندد به زنجیرم.

محبت را به دل دادن صفای سینه می خواهد
به یاد یکدیگر بودن دل بی کینه میخواهد
محبت گر شود پیدا به هر قیمت خریدارم
به یک لبخند زیبا می فروشم زندگانی را.

با استخوان پرستوهای مهاجر قلمی ساختم

با گلبرگهای بهاری دفتری ساخته ام

با اشک زلال چشمات جوهری ساخته ام

هنگام نوشتن ناگهان نسیمی شروع به وزیدن کرد

قلم شکست

دفتر پاره شد

جوهر ریخت

و از آن همه فقط یک جمله باقی ماند

برایم بمان. دوستت دارم..... .

نظرات شما عزیزان:

رها

ساعت15:17---26 خرداد 1391

[وب سایت] - [ایمیل]

خدایی که از بس مرا خوب ساخت

ندارم نیازی به لاک، همچنین

رژ و ریمل و خط چشم و کرم

اين تيكش خيلي باحال بود. خوشمان آمد

hamid

ساعت11:13---22 خرداد 1391

[وب سایت]

سلام دوست عزیز همان طور که گفته بودید بنده تبادل لینک هوشمند انجام دادم شما رو لینک کردم و لینک خودم رو دروبلاگ شما ثبت کردم امیدوارم هم موافق باشید هم موفق

ارتینا

ساعت11:08---21 خرداد 1391

[وب سایت]